اخلاق رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از جنبه فردی – اجتماعی و چه از جوانب گوناگون سیاسی، اقتصادی و تربیتی و... بهترین الگو و اسوه برای همة مردم در تمام اعصار می باشد.
حضور در متن جامعه ،رسالت اصلی رهبران و انبیاء الهی است.یکی از ضرورت های اخلاق مسلمانی ؛مردم داری است.بی شک در وسع این مقاله نمی گنجد که به تمام جوانب اخلاق کریمانه ی اجتماعی آن حضرت اشاره نماییم، بنابراین به قطره هایی از این اقیانوس بیکران معرفت اشاره می کنیم تا از این چشمة زلال حقیقت و فضیلت و آفتاب عالم گیر روشنایی توشه ای برای زندگی فردی و اجتماعی خویش اخذ کرده باشیم.
معنای لغوی و اصطلاحی اخلاق
واژه اخلاق از ریشه خلق گرفته شده است. اگر با (خاء مفتوح) استعمال شود به معنی صورت ظاهری است و اگر با (خاء مضموم) استعمال گردد به معنی صورت باطنی است. همین مطلب را راغب اصفهانی در قالبی دیگر این طور بیان می کند: «لکن خصّ الخَلق بالهیئات و الاشکال و الصور المدرکه بالبصر، و خص الخُلق بالقوی و السّجایا المدرکة بالبصیره.[1] بنابراین خُلق به صفت پایدار و راسخ یعنی ملکه در انسان گفته می شود. به تعبیر شهید استاد مطهری خَلق مربوط به شخص است و خُلق مربوط به شخصیت.[2] معنای اصطلاحی اخلاق عبارت است از اینکه به تمامی صفات نفسانی که منشأ کارهای پسندیده یا ناپسند می شوند و به صورت راسخ و پایدار هستند، اطلاق می گردد.
مردم داری
یکی از روش های بسیار مهم و مؤثر که در دعوت و جذب مردم می تواند نقش اساسی ایفاء نماید، مردم داری است. مردم داری یعنی با مردم بودن، برای مردم بودن، در خدمت دیگران بودن و شریک درد و رنج و راحت و غم دیگران بودن و در یک کلمه خود را خدمتگزار و غمخوار دیگران دیدن و دانستن. زیستن در کنار مردم و زندگی ساده و برخورد و رفتار بدون تشریفات زائد از اصول مردم داری به شمار می رود.
حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم با تعهد و مسئولیت پذیری بی نظیرخویش، خدمت به مردم محروم و ضعیف را در رأس برنامه های خودشان قرار داده بودند و در این مسیر، هیچ گونه امتیاز خاص و سود و بهره مندی ویژه را برای خودشان قائل نبودند. «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی »[3]، «بگو: هیچ مزدی جز دوستی با خویشانم از شما چیزی نمی خواهم.» از سویی دیگر پیامبر رحمت صلی الله علیه وآله وسلم برای تشویق مردم در جهت گام برداشتن به رفع حاجت مؤمنان سفارش می کردند. و می فرمودند: «َ مَنْ مَشَى فِی عَوْنِ أَخِیهِ وَ مَنْفَعَتِهِ فَلَهُ ثَوَابُ الْمُجَاهِدِینَ فِی سَبِیلِ اللَّه »[4]، «کسی که برای کمک به برادر خود و سود رساندن به او اقدام کند پاداش مجاهدان در راه خدا را خواهد داشت». مردم داری دارای نُمودها و شاخصه هایی است. باید به آن روحیه ها و خصلت هایی که سبب جذب دیگران و راهگشای توفیق بیشتر برای خدمت و همدلی می شود، دست پیدا نمود. بنابراین نُمودهای مردم داری از این قرار است:
1. عیادت بیمار
از بهترین اعمال که بر آن پاداش فراوانی مترتب است و سبب رضای الهی و مخلوق است، «عیادت بیمار» است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم همواره در کنار مردم و در غم و شادی با مردم شریک بودند، در تشییع جنازه و عیادت مریض شرکت می کردند و دیگران را به این امر توصیه می نمودند.
«عودوا المریض و اتّبعوا الجنائز تذکّرکم الآخرة »[5]، «به عیادت بیمار بروید و در تشییع جنازه شرکت کنید، که شما را به یاد آخرت می اندازد.»
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شیفتة یاری رساندن به مردم بود، چنان که گاه زندگی اش را در این راه می گذاشت.[6] امام علی(علیه السلام) درباره پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم جمله ای دارند، به این عبارت که «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ وَ یَتَتَبَّعُ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَیْرَةِ ،»؛[7]« پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم طبیبی است که برای درمان بیماران سیار است. مرهم های شفا بخش او آماده و ابزار داغ کردن زخم ها را گداخته، برای شفای قلب های کور و گوش های ناشنوا و زبان های لال، آماده و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است.» بنابراین پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از سرِ دلسوزی و مهربانی و خدمت به مردم به این قانع نبودند که مردم خودشان مراجعه کنند، بلکه حضرت پیشقدم می شدند و ایشان سراغ مریض های اخلاقی و معنوی می رفتند و به قول استاد شهید مطهری که تعبیر خود امیرالمؤمنین (ع) هم هست. در یک دستش مرهم بود و در دست دیگرش میسم. یعنی آلت جراحی، آلت داغ کردن. آنجا که با مرهم می شد معالجه بکند معالجه می کرد ولی جاهایی که مرهم کارگر نبود، دیگر سکوت نمی کرد.[8]
2. صبر و بردباری
یکی از اموری که در توفیق یافتن انسان دخالت زیادی دارد و شرط موفقیت در کارها بالاخص در کارهای بزرگ است، حوصله و صبر زیاد است.[9]
یکی از عوامل موفقیت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم صبر ایشان بود. بدون تردید کسانی می توانند کشتی در ورطه غرق و نابودی شدن جامعه را نجات دهند که مجهز به لنگر سنگین صبر و استقامت باشند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با انواع تهمت ها، توهین ها و جسارت ها به ساحت مقدسشان روبرو بودند. از جمله: (دیوانه[10]، شاعر[11]، ساحر[12] و...) خطاب نامیدن پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم از سوی مشرکان حجاز که هیچ یک از آن توهین ها حضرت را از ادامه راهش باز نداشت. مثلاً: شخصی به نام طارق محاربی می گوید: « رایت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بسوق ذی المجازه فمرّ و علیه جبّه له حمراء و هو ینادی بأعلی صوته: یا ایها الناس، قولوا: لااله الا الله تفلحوا و رجل یتبعه بالحجاره و قد أدمی کعبیه و عرقوبیه و هو یقول: یا ایها الناس لاتطیعوه فانه کذّاب!»[13]، «رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را در بازار ذوالمجاز دیدم که جبه ای قرمز رنگ پوشیده است و می رود و با صدای بلند می گوید: ای مردم، بگویید معبودی جز الله نیست تا رستگار شوید و مردی از پی او سنگ می انداخت و قوزک ها و پشت پاشنه های پایش را خونی کرده بود و می گفت: ای مردم، به حرفش گوش ندهید، او دروغگوست.» همچنین خار و خاشاک بر سر راه و سر مبارک ایشان می ریختند. همچنین سه سال رنج طاقت فرسای شعب ابی طالب، سنگ خوردن در سفر به طائف، و از همه بزرگتر جهل و نادانی مردم و حلم و بردباری ایشان در برابر پیشامدهای سخت و ناگوار و در هنگام شنیدن سخنان زشت پایداری و تحمل کردند که در اثر این اخلاق اجتماعی ایشان به تدریج بر مشکلات، ناملایمات و ناهنجاری های اجتماعی غلبه نمودند و تلخی ها و مرارت ها در اثر صبر و بردباری پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به شیرینی و پیروزی مبدل شد. شاید به یک اعتبار می توان گفت که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در سرزمین خون و ظلم و درمیان فقر و جنگ و جهل و اسارت و در دل تاریکی ها همین که انسانهایی همچون ابوذر، سلمان و بلال و ... را با حوصله و صبر تربیت کردند، کاری شبیه به معجزه بود.[14]
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در حدیثی می فرمایند: «ِ فَالصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِیبَاتِ وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ فِی الْخَیْرَاتِ »[15]؛ «صبر چهار شعبه دارد: شوق و ترس و زهد و انتظار، هرکه شوق بهشت داشته باشد، از شهوات دست کشد و هرکه از آتش بترسد، از حرامها خویشتن را نگه دارد و هرکه به دنیا بی اعتنایی ورزد، گرفتاریها را به چیزی نگیرد و هرگاه منتظر مرگ باشد، در کارها خیر بکوشد.»
3. فرو خوردن خشم
خشم، کلید هر بدی و اخگری از شیطان است. در تزاحم و پستی و بلندی زندگی، ناچاراً انسانها با یکدیگر دچار اصطکاک و اختلاف می شوند، آن چیزی که باعث می شود تا بعداً از طرف مقابل پوزش خواهی و تعدی در حقوق او نکرده باشیم، فروخوردن غضب است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم هیچگاه به خاطر منافع شخصی غضب برکسی نکردند. غضب آن حضرت فقط در مصالح و مسائل اسلام خلاصه می گشت. چنانکه امام علی(ع) در مورد غضب پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند: «لَا تُغْضِبُهُ الدُّنْیَا وَ مَا کَانَ لَهَا فَإِذَا تُعُوطِیَ الْحَقُّ لَمْ یَعْرِفْهُ أَحَدٌ وَ لَمْ یَقُمْ لِغَضَبِهِ شَیْ ءٌ حَتَّى یُنْتَصَرَ لَهُ »[16]، «پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم برای دنیا به خشم نمی آمد اما هرگاه حق او را به خشم می آورد، هیچ کس او را نمی شناخت و هیچ چیز نمی توانست جلو خشم او را بگیرد تا آن گاه که انتقام (حق را) می گرفت.»
بنابراین در جایی که بر اثر نادانی، توهین و یا ایشان را مسخره و تحقیر می کردند، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم طبق آیه «ِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنین »[17]، «و خشم خود را فرو می خورند و از لغزش مردم در می گذرند، اینان نیکوکارند و خدا نیکوکاران را دوست می دارد. با آنها رفتار می نمودند و در روایتی می فرمایند: « الْغَضَبُ یُفْسِدُ الْإِیمَانَ کَمَا یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَل »[18]،«خشم، ایمان را تباه می کند همان گونه که سرکه عسل را.»
4. عفو و گذشت
معمولاً لجاجت و کینه توزی، مخصوص روح های حقیر و همت های پایین است. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم برای پیشبرد رسالت و اهداف والای اسلام از خطا و لغزش دیگران درباره شخص خودشان می گذشتند. یکی از اصحاب به نام انس می گوید: «کَانَ یَمْشِی وَ مَعَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ فَأَدْرَکَهُ أَعْرَابِیٌّ فَجَذَبَهُ جَذْباً شَدِیداً وَ کَانَ عَلَیْهِ بُرْدٌ نَجْرَانِیٌّ غَلِیظُ الْحَاشِیَةِ فَأَثَّرَتِ الْحَاشِیَةُ فِی عُنُقِهِ ص مِنْ شِدَّةِ جَذْبِهِ ثُمَّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ هَبْ لِی مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی عِنْدَکَ فَالْتَفَتَ إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ ص فَضَحِکَ وَ أَمَرَ بِإِعْطَائِ »[19] من با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم راه می رفتم و حضرت بردی نجرانی با حاشیه ای زبر و درشت بر تن داشت. عربی بادیه نشین از راه رسید و ردای ایشان را محکم کشید. من به گردن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نگاه کردم دیدم حاشیه رداء، از شدت کشیدن، روی گردن حضرت ردّ انداخته است. آن بادیه نشین سپس گفت: ای محمد، دستور بده از مال خدا که نزد توست به من بدهند. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به طرف او برگشت و خنده ای کرد و سپس دستور داد به او چیزی عطا کنند.» بنابراین در سایه ی لطف و گذشت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم بود که مسلمانان درس اخوت و برادری را آموختند تا کینه ها و نفرت ها را به محبت و دوستی و عفو یکدیگر در مقابل لغزش های جزئی و احتمالی بدل سازند.
5. تواضع و خاکساری
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در تمام دوران زندگی پر برکتشان با مردم از روی تواضع و به دور از فخر فروشی و تکبر رفتار کردند. ایشان در اوج قدرت و در دوران حاکمیت نیز فروتنانه با مردم برخورد می نمودند. آن حضرت با مردم بدون هیچ گونه تشریفات و هیمنه سازی ها و خود را به رخ کشیدن ها، نشست و برخاست می کردند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم همواره مردم را به این نکته پرهیز می دادند که با او رفتاری همچون رفتار با پادشاهان مغرور و متکبر نداشته باشند. ابن مسعود می گوید: «َ أَتَى النَّبِیَّ ص رَجُلٌ یُکَلِّمُهُ فَأُرْعِدَ فَقَالَ هَوِّنْ عَلَیْکَ فَلَسْتُ بِمَلِکٍ إِنَّمَا أَنَا ابْنُ امْرَأَةٍ کَانَتْ تَأْکُلُ الْقَد »[20]؛ «مردی به حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رسید و از هیبت وی به لرزه افتاد. پیامبر به او فرمود: آرام باش، من پادشاه نیستم، من پسر زنی از قریش هستم که گوشت خشکیده می خورد.» در اثر برخورد مهربانانه و فروتنانه ایشان بود که دلها را با محبت فتح کردند و یارانی رشید و فروتن، تربیت و هدایت نمودند.
6. خوش رویی
انسان ها در مواجهه با یکدیگر، پیش از هر سخن و عملی، نحوه گفتار و رفتارشان نقش تعیین کننده ای دارد. خوش رویی کلید اصلی برای فتح دلها و برقراری محبت و دوستی است که با نمایش و استارت تبسّم آغاز می شود. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به خوبی به این فضیلت متعالی آراسته بودند. بنابراین هنگامی که آدمی برای کمک به مردم، ثروت و امکاناتی ندارد، شاید خوش رویی بهترین وسیله پذیرایی از دیگران و مناسب ترین سلاح در کاستن درد و آلام و مشکلات مردم می باشد.
7.معاشرت با مردم
انسان ها در ارتباط و معاشرت با یکدیگر مسئولیت ها، حقوق و وظایفی دارند. شاید بزرگترین عنصر کلیدی برای فتح دلها و اثرگذاری در دیگران، رعایت یک سری نکات ساده و در عین حال پیچیده است که امروزه از آن به عنوان مهارت های ارتباطی[21] نام برده می شود. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با توجه به مقتضیات و شرایط آن عصر، این امکانات، تجهیزات و وسایل صوتی و تصویری و تکنولوژی عصر کنونی را نداشتند ، اما آن چنان شیفتة هدایت و نجات مردم از جهل و خرافات بودند که تمام لحظات و عمر شریف ایشان در این راه پُر ارزش و مقدس سپری شد. وجود مقدس پیامر رحمت صلی الله علیه وآله وسلم اسوه ای ماندگار و همیشگی در طول تاریخ و برای آیندگان است که با تأسی به سلوک معنوی و نوع برخورد ایشان با قشرهای مختلف جامعه، هرگونه بهانه جویی، اهمال کاری و جبر گرایی را از دست کسانی که می خواهند طریق آن حضرت را در زندگی اجتماعی نپیمایند، می گیرد.و به قول صائب تبریزی:
یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است
نتیجه گیری
در زندگی اجتماعی اغلب مردم، و جوامع ناهمواری ها و بن بست هایی وجود دارد که راه درمان آن را نمی دانند و یا به نسخه های اشتباهی عمل می کنند در حالی که راه برون رفت از تمامی مشکلات، اضطراب ها و ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی و ... تمسک به سیره و رفتار رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم است، که مفسر راستین اسلام می باشد بنابراین بر مسئولین و نهادهای علمی و فرهنگی فرض است که زمینه ها و بسترهای لازم را در قالب ها و روشهای نو، به نسل جوان تشنه ی معارف مهیا سازند.در عصری که دشمنان با استفاده از ابزارهای هنری و رسانه ای سعی دارند، چهره ای خشن و غیر واقعی از اسلام و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به جوامع ارائه بدهند، وظیفه نخبگان، هنرمندان و عالمان راستین این است که کمر همت بر بسته و با تمامی توان از ایشان رفع مظلومیت نمایند. بد نیست بدانیم که رفع مظلومیت تنها گریه و زاری و شعاردادن نیست، بلکه در مقابل هر فیلم یا داستان و ... که علیه آن اُسوه همیشگی ساخته و نوشته می شود، باید مقابله به مثل نموده و صدها و بلکه هزاران اثر در قالب های متنوع و جذاب هنری برای مخاطبین مختلف و به زبان های گوناگون در فضایل و مکارم اخلاق و ... رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم انتشار داد. تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.
فهرست منابع
*قرآن
**نهج البلاغه
1. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، طبعه الاونی 1412 ه.ق.
2.دیلمی،شیخ حسن،ارشاد القلوب الی الصواب،ناشر: شریف رضی،چاپ اول،1412ق.
3.پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه ، ناشر: دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382ش.
4.شیخ حسن(فرزند شیخ طبرسی)،مکارم اخلاق،ناشر: شریف رضی،چاپ چهارم،1370.
5.شیخ صدوق،عیون اخبار الرضا،نشر جهان،چاپ اول،1378ق.
6. صفایی حائری، علی (عین صاد)، از معرفت دینی تا حکومت دینی، انتشارات لیلة القدر، چاپ اول، بهار 1382
7. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1403 ق
8. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، 15 ج، قم دارالحدیث، 1377
9. مطهری، مرتضی، حج (گزیده ای از یادداشتها)، انتشارات صدرا، چاپ دوم، تیر 1381
10. ــــــــــــــ ، حکمتها و اندرزها، انتشارات صدرا، چاپ یازدهم، فروردین 1379
11. ــــــــــــــ، سیری در سیره نبوی، انتشارات صدرا، چاپ هفدهم اردیبهشت 1376
12.قضاعی،قاضی؛شهاب اخبار،مرکز انتشارات علمی و فرهنگی،تهران،1361ش.
13.ورام،ابن ابی فراس؛مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، مکتبه فقیه،قم،چاپ اول.
14. نصیری، منصور، مؤلفه هایی از اخلاق اجتماعی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم (فصلنامه اخلاق)،دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، ش هشتم، تابستان 86.
________________________________________
[1]- مفردات راغب، ص297.
[2]- حج، استاد مرتضی مطهری، ص35.
[3]- شوری، 23.
[4]-بحار الانوار،ج73،ص367
[5]-شهاب الاخبار،ص322.
[6]- فصلنامه اخلاق، ص62.
[7]- نهج البلاغه، خطبه 108.
[8]- سیری در سیره نبوی، ص100.
[9]- حکمتها و اندرزها، ص212.
[10]- دخان، 14.
[11]- صافات، 36.
[12]- ذاریات، 52.
[13] - میزان الحکمه، ح 19973.
[14]- از معرفت دینی تا حکومت دینی؛ ص 147 و 148.
[15]-.بحارالانوار،ج65،ص348
[16]-عیون اخبار الرضا،ج1،ص317
[17]- آل عمران، 134.
[18]-.ارشادالقلوب،ج1،ص117
[19]-مجموعه ورام،ج1،ص99
[20] .مکارم اخلاق،ص16
[21]- برای مطالعه بیشتر به این منابع مراجعه کنید:
الف) ارتباطات انسانی، علی اکبر فرهنگی. ب) دین و ارتباطات، مجید محمدی ج) مبانی ارتباطات جمعی، سید محمد دادگران
2.لغت نامه دهخدا،ذیل واژه تکلّف
3.بحارالانوار،ج70،ص394
1.بحارالانوار،ج46،ص177
2.نهج الفصاحه،ص345
1.بحارالانوار،ج74،ص82
2.اعراف،29